سازگاری فرهنگی مهاجران ایرانی و غیرایرانی

سازگاری فرهنگی (Acculturation) فرایندی است که طی آن مهاجران با فرهنگ کشور میزبان تعامل می‌کنند و هویت، ارزش‌ها و رفتارهای خود را با آن تطبیق می‌دهند یا حفظ می‌کنند. این بخش از دیاسپورای ایرانی، جزئیات سازگاری فرهنگی مهاجران ایرانی و غیرایرانی (مانند مهاجران از آسیای جنوبی، آفریقا، خاورمیانه غیرایرانی و آمریکای لاتین) را بررسی می‌کند و بر مدل‌های سازگاری، عوامل مؤثر، چالش‌ها و تأثیرات آن بر سلامت روان تمرکز دارد. مقایسه‌ای عمیق‌تر بین این گروه‌ها ارائه می‌شود تا تفاوت‌ها و شباهت‌ها روشن شود.

مدل‌های سازگاری فرهنگی

بر اساس مدل چهارگانه‌ی بری (Berry, 1997)، سازگاری فرهنگی، در چهار شکل رخ می‌دهد:

۱. ادغام (Integration): حفظ فرهنگ اصلی و پذیرش فرهنگ میزبان.
۲. جذب (Assimilation): کنار گذاشتن فرهنگ اصلی و پذیرش کامل فرهنگ میزبان.
۳. جدایی (Separation): حفظ فرهنگ اصلی و رد فرهنگ میزبان.
۴. حاشیه‌نشینی (Marginalization): رد هر دو فرهنگ.

مهاجران ایرانی

  • ایرانی‌ها اغلب به سمت جدایی‌یا ادغام متمایل‌اند. نسل اول به‌دلیل هویت پارسی‌‌و بینش ملی‌گرایانه، تمایل به حفظ فرهنگ خود دارند. نسل دوم بیشتر به ادغام گرایش دارد و بین ارزش‌های ایرانی (مانند احترام به خانواده) و فرهنگ غربی (مانند فردگرایی) تعادل برقرار می‌کند. مثلا یک مهاجر ایرانی در آمریکا ممکن است در خانه فارسی صحبت کند و غذاهای محلی و ایرانی بپزد (جدایی)، اما در محل کار با همکاران آمریکایی معاشرت کند (ادغام).

مهاجران غیرایرانی

مهاجران آسیای جنوبی (مانند هندی‌ها و پاکستانی‌ها) بیشتر به جدایی گرایش دارند، به‌ویژه در جوامع با پیوندهای خانوادگی قوی. با این حال، نسل دوم ممکن است به جذب یا ادغام متمایل شود، به‌خصوص اگر تحصیل‌کرده باشند.
در میان آفریقایی‌ها (مانند سومالیایی‌ها و اتیوپیایی‌ها)، پناهندگان اغلب جدایی را انتخاب می‌کنند، زیرا ترومای جنگ و انزوای اجتماعی آن‌ها را به جوامع قبیله‌ای خود محدود می‌کند. برخی به‌تدریج به ادغام روی می‌آورند. در نقطه‌ی مقابل در میان مهاجران آمریکای لاتین (مانند مکزیکی‌ها و کلمبیایی‌ها) به‌دلیل شباهت‌های زبانی و مذهبی (مانند مسیحیت) با فرهنگ‌های غربی، جذب یا ادغام رایج‌تر است.
مردم خاورمیانه غیرایرانی (مانند سوری‌ها) مشابه ایرانی‌ها، به جدایی تمایل دارند، اما پناهندگان ممکن است به‌دلیل نیاز به حمایت اجتماعی، به ادغام اجباری روی آورند.

عوامل مؤثر بر سازگاری فرهنگی

مهاجران ایرانی
۱. زبان: تسلط به زبان پارسی و تفاوت آن با زبان‌های غربی (مانند انگلیسی) یادگیری را دشوار می‌کند، اما تحصیلات بالا (رایج در میان مهاجران ایرانی) این مانع را کاهش داده است.
۲. هویت تاریخی: غرور پارسی و زنگارهای تجربه انقلاب باعث مقاومت‌هایی آشکار و بعضا پنهان در برابر فرهنگ غربی بوده، روندی که با تغییرات اجتماعی در ایران در دو دهه‌ی گذشته در میان مهاجران جوان‌تر سیر متفاوتی را نشان می‌دهد، و حتما در پژوهش‌های آتی رنگ خود را نشان خواهد داد. کلیشه‌هایی مانند وابستگی به کشور دارای سابقه‌ی”تروریسم” نیز انزوا را تقویت می‌کند.
۳. جنسیت: مردان به‌دلیل نقش‌های اجتماعی فعال‌تر، سریع‌تر سازگار می‌شوند، در حالی که زنان به‌دلیل انتظارات محافظه‌کارانه (مانند خانه‌داری) کندتر عمل می‌کنند.
۴. نسل: نسل دوم به‌دلیل تحصیل در سیستم‌های غربی، انعطاف‌پذیرتر است.

مهاجران غیرایرانی
زبان‌های هندوآریایی (مانند هندی) یا دراویدی ممکن است یادگیری انگلیسی را آسان‌تر کند، اما هویت مذهبی (هندو یا اسلام) جدایی را تقویت می‌کند. در عوض تجربه‌ی پناهندگی و تفاوت‌های زبانی عمیق (مانند زبان‌های سواحیلی) سازگاری را کند می‌کند. مذهب (اسلام یا مسیحیت) می‌تواند پلی برای ادغام باشد.
در میان لاتین‌ها، شباهت زبانی (اسپانیایی با انگلیسی) و ارزش‌های خانوادگی مشترک با فرهنگ غربی، سازگاری را تسریع می‌کند. در حالی‌که ترومای جنگ و هویت عربی-اسلامی ممکن است جدایی اهالی خاورمیانه را تقویت کند، اما نیازهای اقتصادی ادغام را تحمیل می‌کند.

چالش‌های سازگاری فرهنگی

مهاجران ایرانی

  • تعارض هویتی: حفظ فرهنگ پارسی در برابر فشارهای فردگرایانه‌ی غربی دشوار است. به‌عنوان مثال، جوانان ممکن است بین اطاعت از والدین و استقلال غربی سردرگم شوند.
  • تبعیض: برچسب‌های نژادی و سیاسی (مانند “خاورمیانه‌ای”) انزوا را افزایش می‌دهد و مانع ادغام می‌شود.
  • فشار اجتماعی: حفظ “آبرو” (شرافت خانوادگی) گاهی مانع پذیرش هنجارهای میزبان می‌شود. مهاجران غیرایرانی
    در میان مهاجران آسیای جنوبی فشارهای خانوادگی برای حفظ سنت‌ها (مانند ازدواج ترتیب‌داده‌شده) با ارزش‌های غربی تعارض دارد.

مهاجران غیرایرانی
در میان مهاجران آسیای جنوبی فشارهای خانوادگی برای حفظ سنت‌ها (مانند ازدواج ترتیب‌داده‌شده) با ارزش‌های غربی تعارض دارد.

در حالی که در میان آفریقایی‌ها، تروما و فقدان ساختارهای قبیله‌ای در کشور میزبان، حاشیه‌نشینی را تشدید می‌کند. اما برای اهالی آمریکای لاتین، مهاجران غیرقانونی با ترس از اخراج مواجه‌اند که مانع تعامل با فرهنگ میزبان می‌شود. و در نهایت برای مردم خاورمیانه غیرایرانی، مشابه ایرانی‌ها، تبعیض نژادی و تفاوت‌های مذهبی چالش‌برانگیز است، اما پناهندگان ممکن است به‌دلیل نیازهای فوری، کمتر مقاومت کنند.

تأثیر بر سلامت روان
مهاجران ایرانی

  • ادغام: معمولاً با سلامت روان بهتر (کاهش افسردگی و اضطراب) همراه است، زیرا تعادل بین فرهنگ‌ها استرس را کم می‌کند.
  • جدایی: با انزوای اجتماعی و افزایش علائم روانی (مانند PTSD) مرتبط است، به‌ویژه در نسل اول.
  • حاشیه‌نشینی: نادر است، اما در صورت وقوع (مانند از دست دادن هویت پارسی بدون پذیرش فرهنگ میزبان)، خطر خودکشی را افزایش می‌دهد.

مهاجران غیرایرانی
در اهالی آسیای جنوبی، جدایی ممکن است حمایت اجتماعی را حفظ کند، اما انزوا از جامعه میزبان افسردگی را افزایش می‌دهد. در آفریقایی‌ها، جدایی به‌دلیل تروما رایج است و PTSD را تشدید می‌کند، در حالی که ادغام تدریجی علائم را کاهش می‌دهد. در مهاجران آمریکای لاتین، جذب یا ادغام‌با سلامت روان بهتر مرتبط است، اما جدایی خانوادگی استرس را افزایش می‌دهد. و برای خاورمیانه‌ای غیرایرانی، جدایی به انزوای روانی منجر می‌شود، اما ادغام اجباری (مانند یادگیری زبان برای کار) می‌تواند فشار روانی ایجاد کند.

مقایسه و نتیجه‌گیری

همه‌ی گروه‌ها با تعارض هویتی، تبعیض و فشارهای خانوادگی مواجه‌اند. ادغام معمولاً بهترین نتیجه روانی را دارد. اما ایرانی‌های مهاجر چند دهه پیش، به‌دلیل هویت پارسی و تاریخ سیاسی، مقاومت بیش‌تری در برابر جذب نشان می‌دهند، در حالی که مهاجران لاتین به‌دلیل شباهت‌های فرهنگی، سریع‌تر جذب می‌شوند. آفریقایی‌ها و خاورمیانه‌ای‌های غیرایرانی به‌دلیل تروما، بیشتر به جدایی متمایل‌اند، اما نیازهای عملی (کار و آموزش) آن‌ها را به ادغام سوق می‌دهد.

برنامه‌های سلامت روان باید این تفاوت‌ها را در نظر بگیرند؛ برای ایرانی‌ها، تقویت هویت فرهنگی در کنار ادغام مهم است، در حالی که برای لاتین‌ها، حمایت خانوادگی و برای آفریقایی‌ها، رسیدگی به تروما اولویت دارد.

اشتراک‌گذاری:

Email
WhatsApp
Telegram

پست‌های مرتبط