شیوههای مقابله با استرس (Coping Strategies) به روشهایی اشاره دارد که مهاجران برای مدیریت فشارهای روانی ناشی از فرایند سازگاری فرهنگی به کار میبرند. در چارچوب مدل سازگاری فرهنگی جان دبلیو. بری (ادغام، جذب، جدایی، و حاشیهنشینی)، این استراتژیها تحت تأثیر انتخابهای سازگاری، زمینه فرهنگی، و منابع در دسترس قرار میگیرند. در این بخش جزئیات راهکارهای مقابله و مواجهه با استرس در مهاجرت را در هر یک از چهار حالت مدل بری بررسی میکنیم، با تمرکز بر شیوهها، اثربخشی، و مثالهایی از مهاجران ایرانی و غیرایرانی. همچنین، تأثیر آنها را بر سلامت روان تحلیل میکنیم. اگر بخش چهارم را مطالعه نکرده، یا آنرا از یاد بردهاید پیشنهاد میکنیم برای درک بهتر ابتدا آن را مطالعه یا مرور نمایید.
انواع روشها
شیوههای مقابله و مواجهه با استرس معمولاً به دو دسته اصلی تقسیم میشوند:
۱. مقابلهی متمرکز بر مشکل یعنی تلاش برای حل مستقیم مشکل یا کاهش منبع استرس (مانند یادگیری زبان یا یافتن شغل).
۲. مقابله متمرکز بر هیجان مثلا مدیریت احساسات ناشی از استرس بدون تغییر مستقیم موقعیت (مانند روشهای معنوی یا صحبت با دوستان).
در مدل بری، انتخاب روش مقابله به نوع سازگاری و منابع فردی و اجتماعی بستگی دارد.
۱. ادغام (Integration)
راهکارهای مقابله
- متمرکز بر مشکل: یادگیری زبان میزبان، ایجاد شبکههای اجتماعی متنوع، و کسب مهارتهای شغلی برای تعامل با هر دو فرهنگ.
- متمرکز بر هیجان: تکیه بر حمایت خانوادگی و دوستان هممیهن برای حفظ تعادل عاطفی، و استفاده از فعالیتهای فرهنگی (مانند موسیقی یا هنر) برای کاهش تنش. ادغام به مهاجران امکان میدهد از منابع دوگانه (فرهنگ اصلی و میزبان) استفاده کنند، که استرس را کاهش میدهد و انعطافپذیری روانی را افزایش میدهد. این استراتژی معمولاً به کاهش سریع استرس و بهبود سلامت روان منجر میشود. بهعنوان نمونه، کاهش افسردگی و اضطراب بهدلیل دسترسی به حمایت اجتماعی گسترده و احساس کنترل بر موقعیت مقدور میشود.
بهعنوان نمونه در مهاجران ایرانی، یک دانشجوی ایرانی در کانادا که کلاس زبان انگلیسی میرود (متمرکز بر مشکل) و با خانوادهاش درباره چالشها صحبت میکند (متمرکز بر هیجان)، استرس کمتری را تجربه میکند.
چالشها
- نیاز به زمان و منابع (مانند آموزش) ممکن است در ابتدا استرس را افزایش دهد، اما در بلندمدت اثرات مثبت غالب است. ۲. جذب (Assimilation)
راهکارهای مقابله - متمرکز بر مشکل: پذیرش کامل هنجارهای میزبان، تغییر رفتار (مانند لباس یا نام)، و قطع ارتباط با فرهنگ اصلی برای کاهش تعارض.
- متمرکز بر هیجان: جستجوی تأیید از جامعه میزبان، سرکوب احساسات مرتبط با از دست دادن فرهنگ اصلی، و تمرکز بر موفقیت در محیط جدید. جذب با کاهش تفاوتهای فرهنگی، استرس ناشی از تبعیض یا انزوا را کم میکند، اما ممکن است به هزینه از دست دادن هویت منجر شود. این رویکرد در کوتاهمدت مؤثر است، اما اگر با مقاومت خانواده یا احساس بیگانگی همراه شود، استرس جدیدی ایجاد میکند.
در صورت داوطلبانه بودن جذب، اضطراب اجتماعی کاهش مییابد؛ اما اگر اجباری باشد، ممکن است به افسردگی یا سوءمصرف مواد منجر شود.
مثلا در میان مهاجران ایرانی، یک مهاجر ایرانی در سوئد که نام خود را تغییر میدهد و از جامعهی ایرانی فاصله میگیرد (متمرکز بر مشکل)، ممکن است با سرکوب احساسات (متمرکز بر هیجان) استرس را موقتاً کاهش دهد، اما در بلندمدت احساس از دست دادن هویت کند. یا فرضا مهاجر ایرانی که در استرالیا بهطور کامل فرهنگ غربی را میپذیرد و با دوستان جدید معاشرت میکند، ممکن است در ابتدا احساس راحتی کند، اما بعداً با تنش خانوادگی مواجه شود. چالشها - از دست دادن حمایت قومیتی میتواند فرد را در برابر استرسهای جدید آسیبپذیر کند.
۳.جدایی (Separation)
راهکارهای مقابله
- متمرکز بر مشکل: محدود کردن تعامل با جامعهی میزبان، تکیه بر جوامع قومیتی برای نیازهای روزمره (مانند کار یا خرید)، و حفظ سنتها.
- متمرکز بر هیجان: استفاده از دین (مانند دعا)، فعالیتهای فرهنگی (مانند شعر یا رقص سنتی)، و صحبت با افراد همفرهنگ برای کاهش تنش.
جدایی با ایجاد یک “حباب فرهنگی”، احساس امنیت روانی را تقویت میکند، اما انزوا از جامعه میزبان استرسهای عملی (مانند بیکاری) را افزایش میدهد. اثربخشی این شیوه محدود است، و هر چند در کوتاهمدت آرامشبخش است، اما در بلندمدت به انزوای روانی منجر میشود.
جدایی ممکن است باعث افزایش افسردگی، اضطراب، و PTSD بهدلیل انزوا و عدم دسترسی به منابع میزبان شود.