Search
Close this search box.

در جستجوی خانه در غربت

سالمندان ایرانی مبتلا به دمانس در خانه‌های سالمندان سوئد

بر اساس مطالعه‌ای درباره سالمندان ایرانی-سوئدی در خانه‌های سالمندان

مفهوم خانه امری عمیقاً شخصی است که تحت تأثیر تجربیات گذشته، هویت فرهنگی و شرایط کنونی زندگی شکل می‌گیرد. برای سالمندان ایرانی مهاجر مبتلا به زوال عقل که در خانه‌های سالمندان با پروفایل فرهنگی در سوئد زندگی می‌کنند، تصور خانه پیچیده و چندلایه است. با وجود تلاش‌هایی برای ایجاد محیطی آشنا از طریق زبان، آداب و رسوم، و ارتباطات اجتماعی، این خانه‌های سالمندان برای آنان خانه نبود، بلکه بیشتر به عنوان مکانی برای زندگی درک می‌شد—تمایزی که نشان‌دهنده لایه‌های عاطفی و روانی عمیق این مفهوم است.

سه بُعد از مفهوم “خانه”

این مطالعه سه مقوله کلی را شناسایی می‌کند که چگونگی درک این سالمندان از محیط زندگی‌شان را مشخص می‌کند:

۱. مکانی برای فرار – این بُعد ریشه در خاطرات آنان از ایران دارد، چه خاطرات مثبت و چه منفی. برخی ایران را به عنوان سرزمینی دوست‌داشتنی به یاد می‌آورند، در حالی که برای برخی دیگر، سوئد به عنوان پناهگاهی از جنگ، سرکوب و سختی‌های شخصی دیده می‌شود. تجربه‌های مهاجرت و جابه‌جایی‌های گذشته، حس تعلق آنان را تغییر داده است.

۲. مکانی برای بودن – سوئد، به عنوان وطن جدید، در ابتدا حس امنیت و ارتباط با خانواده را فراهم می‌کرد. بسیاری برای درمان پزشکی یا زندگی در کنار فرزندان خود به این کشور آمدند، اما چالش‌هایی نظیر تنهایی و تعارض‌های خانوادگی بر تجربه آن‌ها تأثیر گذاشت. خانه سالمندان تبدیل به فضایی پایدار شد که در آن احساس آرامش نسبی داشتند.

۳. مکانی برای زندگی – خانه سالمندان، از نظر عملی، امنیت، مراقبت و استقلال نسبی را برای آن‌ها فراهم کرد. امکان برقراری ارتباط به زبان فارسی، دسترسی به غذای ایرانی و دریافت مراقبت از کارکنان فارسی‌زبان از مهم‌ترین عواملی بودند که احساس استقلال و راحتی آنان را تقویت کرد. با این حال، این مکان همچنان برای آن‌ها خانه واقعی نبود، بلکه صرفاً مکانی برای ادامه زندگی به شمار می‌رفت.

زبان، کلیدی برای آسایش و امنیت روانی

زبان نقش محوری در ایجاد احساس امنیت و راحتی روانی ایفا می‌کرد. با پیشرفت زوال عقل، بسیاری از سالمندان توانایی صحبت کردن به زبان سوئدی را از دست داده بودند و ارتباط به زبان مادری (فارسی یا ترکی آذربایجانی) برای آن‌ها ضروری شده بود.

مزایای استفاده از زبان مادری شامل:

افزایش احساس امنیت و آرامش روانی

دسترسی راحت‌تر به مراقبت‌های پزشکی بدون نیاز به مترجم

کاهش سوءتفاهم‌ها و تقویت تعاملات اجتماعی

عناصر فرهنگی و ایجاد محیطی آشنا

در این خانه سالمندان، تلاش‌هایی برای بازآفرینی فضای فرهنگی ایران صورت گرفت، از جمله:

محیط فیزیکی – طراحی داخلی با فرش‌های ایرانی، بوهای آشنا و تابلوهایی از ایران حس خاطره را زنده می‌کرد.

فعالیت‌های اجتماعی – برگزاری بازی‌های سنتی، نوشیدن چای، قلیان و دسترسی به رسانه‌های فارسی (رادیو، تلویزیون، موسیقی).

غذا و جشن‌های ملی – تهیه غذاهای ایرانی و برگزاری مراسم ملی و سنتی که حس تعلق را تقویت می‌کرد.

مسائل جنسیتی و مذهبی – امکان انتخاب مراقبان هم‌جنس و وجود اتاق عبادت، اگرچه برخی از سالمندان از آن استفاده نمی‌کردند.

پیچیدگی مفهوم “خانه”

با وجود این تلاش‌ها، این خانه سالمندان هرگز به‌عنوان “خانه” واقعی برای آنان محسوب نمی‌شد. در عوض، مکانی بود که نیازهای روزمره آن‌ها را تأمین می‌کرد، اما از نظر عاطفی به آن تعلق نداشتند. این مطالعه نشان می‌دهد که خانه تنها یک مکان فیزیکی نیست، بلکه مفهومی روانی و فرهنگی است که تحت تأثیر مهاجرت، خاطرات، و حس تعلق در سال‌های سالمندی تغییر می‌کند.

نتیجه‌گیری

در حالی که مراقبت‌های فرهنگی در خانه سالمندان می‌تواند بهزیستی سالمندان مهاجر را بهبود بخشد، اما نمی‌تواند جایگزین حس عمیق و احساسی “خانه” شود. این مطالعه نشان می‌دهد که مفهوم خانه ترکیبی از زبان، خاطرات فرهنگی، و تاریخ شخصی است—و برای سالمندان مهاجر، خانه دیگر یک مکان ثابت نیست، بلکه تجربه‌ای در حال تغییر است که بین گذشته، حال و آرزوی تعلق گم شده، در نوسان است.

اشتراک‌گذاری:

Email
WhatsApp
Telegram

پست‌های مرتبط