همه ما فقدان و سوگ از دست دادن دیگری را تجربه می کنیم،مرگ عزیزان،از دست دادن موقعیت کاری ،قطع ارتباط با فرد مورد علاقه همگی مثالهایی از فقدان است. تحمل این امر در هنگامی که در جامعه هم زبان و وابستگان خود هستیم آسان تر می نماید اما زمانی که اقدام به مهاجرت می کنیم چه؟
در مطالعه النا نستروک و همکارانش در سال ۲۰۱۸ تجربه افراد مهاجر از سوگواری و سازگاری با مرگ اعضای خانواده در فراسوی مرزها مورد بررسی قرار گرفت.
داده ها از مصاحبه شخصی با مهاجران میانسال و مسن تری که از کشورهای مختلف به آمریکا مهاجرت کرده و سال های متمادی از بزرگسالی را ساکن آنجا بودند جمع آوری شد.
آنالیز داده ها نشان داد هر چه فاصله جغرافیایی از خانواده بیشتر باشد ، وضعیت مراقبتی و آداب عزاداری پیچیده تر شده و روند سوگواری را تحت تأثیر قرار می دهد. از طرف دیگر این فاصله به عنوان یک سپر عاطفی عمل کرده و از سوگ طولانی جلوگیری می کند.
هم چنین داشتن خانواده ساکن آمریکا و مسئولیت کاری در افراد مهاجر نیز اثر محافظتی دارد.
با گذشت زمان مهاجران در نگرش به مرگ شبیه به آمریکایی ها شده و تمایل به بازگشت سریع به فعالیت های سازنده قبلی خود پس از مرگ عزیزان دارند.
در آخر تجربه مهاجران از احساس فقدان وابسته به مهاجرت و انتظار و نگرانی سوگ قبل از وقوع در همان ابتدای مهاجرت ،هم راستا با رشد شخصیتی و تاب آوری که که مرور زمان در جریان مهاجرت پیشرفت می کند ، تجربه سوگواری را بعدها متأثر خواهد کرد.